تفسیر نقاشی شام آخر : روایت یک خیانت

توی این پست قصد دارم به نقد و بررسی و تحلیل یکی از شاهکارهای جهان یعنی نقاشی شام آخر اثر ماندگار لئوناردو داوینچی بپردازم. اثری که هرچند بارها و بارها درمورد اون صحبت شده هیچ وقت کسی نمیتونه عمقش رو به رشته کلام دربیاره. هنر با روح درک میشه پس فقط امید دارم که با نوشتن این مطلب بتونم کمی به درک معنای عمیق شام آخر به شما کمک کنم.
هر نقاشی رازهای ناگفتهای داره که با پرده برداشتن از اون میتونیم به هنر اصیل و البته داستانی که پشت اون هست پی ببریم. داستانی که هنرمند رو وادار کرده تا ازبین همه سوژهها یکی رو برای نقاشیکردن و تبدیل کردنش به اثری ماندگار انتخاب کنه.
لئوناردو داوینچی نقاش مشهور اهل ایتالیا تصمیم گرفت از بین تمام صحنههای کتاب مقدس و داستان زندگی مسیح روایت شام آخر رو به تصویر بکشه. اثری که قبل از بررسی اون باید داستانش رو متوجه بشیم تا بتونیم به عمق و زیباییش پیببریم.
فهرست
- نقاشی شام آخر: روایت یک خیانت!
- ساختار و ترکیب بندی
- اثر نور و رنگ
- نمادها و معناهای نقاشی شام آخر
- سبک، تکنیک و چالش ها
- مرمت های نقاشی شام آخر
- کلام آخر
نقاشی شام آخر: روایت یک خیانت!
بر اساس روایت انجیل حضرت مسیح شب قبل از اعدامشدن وقتی که با دوستان و حواریون خودشون داشتن شام میخوردن اعلام کردن یک پیشگویی درمورد سرنوشتشون دارن. پیشگویی اینه: این آخرین شامی هست که میخورن و یکی از نزدیکترین حواریون به ایشون خیانت میکنه و باعث مرگش میشه.
نقاشی شام آخر لحظاتی بعد از بیان پیشگویی رو نشون میده که هر کدوم از حواریون حضرت مسیح به نحوی دارن به این خبر واکنش نشون میدن، خشم، بهت و ناامیدی؛ که داوینچی با استادی تمام این طیف از عواطف و احساسات رو در چهرهها و ژستهای شخصیتها به تصویر کشیده.
ساختار و ترکیب بندی
از نظر ساختار میشه نقاشی شام آخر رو به سه بخش تقسیم کرد:
حواریون که گروه به گروه دو طرف مسیح نشستن و دارن با هم گفت و گو میکنن و هرکسی حالت چهره متفاوتی به خودش گرفته.
مسیح که در مرکز نقاشی هست و با وجود اینکه همین الان خبر اینکه کشته خواهد شد رو به حواریون داده با آرامش به تصویر کشیده شده؛
و سوم: پس زمینه نقاشی. مهمترین عنصری که توی پس زمینه توجه رو به خودش جلب میکنه پنجره ست.
پرسپکتیو خطی که توی تابلوی شام اخر استفاده شده باعث میشه بیننده به هر سمت نقاشی که نگاه کنه نگاهش به سمت مسیح که در مرکز هست سر بخوره. شما چه افراد رو با خط نگاهتون دنبال کنید چه به خطوط سقف توجه کنید در آخر همه خطوط به یک نقطه کانونی میرسن و مسیح توی اون نقطه قراره داره.
تعادل در نقاشی یعنی توازن اشیایی که در هر طرف تصویر قرار دارن. (این تعادل توی نقاشی های مختلف صورتهای متفاوتی داره و حتما اینطور نیست که تعداد المانهای دو طرف صحنه با هم برابر باشن اما اینحا ما همون تعادل ساده رو داریم.) چیزی که تعادل رو توی نقاشی شام آخر حفظ کرده و باعث میشه نگاه بیننده توی شخصیتها سر بخوره و به یک سمت خاص معطوف نشه اینه که داوینچی با استادی تمام حواریون رو به چهار گروه سه نفره تقسیم کرده و دو طرف صحنه قرار داده.(دو گروه سه نفره سمت چپ و دو گروه دیگه سمت راست) به عبارت دیگه اگر نقطه مرکز توجه یا نقطه کانونی که مسیح هست رو از وسط تابلو قیچی کنید و دوطرفی که حواریون هستن رو به همدیگه وصل کنید وزن دو طرف صحنه مساوی میشه و نگاهتون توی صحنه میچرخه. این چیزیه که تعادل تابلوی شام آخر رو میسازه. تقسیم استادانه افراد در دو طرف صحنه.
اثر نور و رنگ
با توجه به نوری که روی دیوار سمت راست افتاده میشه نتیجه گرفت که منبع نور توی این نقاشی سمت چپ قرار داره. این باعث میشه که ما عمق صحنه رو درک کنیم و هم با تاثیری که روی حالات چهره افراد حاضر در اتاق داره احساساتشون رو بهتر بفهمیم. کما اینکه یکی از چالش بر انگیزترین سوالاتی که بعد از دیدن این نقاشی توی ذهن میاد اینه که پس خائن کدوم یکی از این افراد هست؟ نور یکی از سر نخ هاییه که ما رو توی پیدا کردن اینکه چه کسی خائن هست کمک میکنه.
به جز منبع نوری که سمت چپ قرار داره یک منبع نوری دیگه هم توی نقاشی هست. پنجره ها! پنجره ها که درست پشت سر مسیح قرار دارن باعث به وجود اومدن سایه های بیشتری میشن که عمق رو بیشتر و بهتر نشون میده.
یکی دیگه از چیزهایی که تعادل رو توی این تابلو حفظ کرده رنگ ها هستن. تعادل رنگی، یعنی بین رنگ های سرد و گرم و روشن وتیره توازن رو برقرار کنیم. رنگ های گرم قرمز و زرد، و رنگهای سرد سبز و آبی در لباس ها استادانه این توازن بین رنگ های گرم و سرد رو بر قرار کردن. سایه های نرم لباس ها و نور ملایمی که روی میز افتاده تاثیر عمق و تعادل بین روشنی و تیرگی رو چندین برابر کرده.
نمادها و معناهای نقاشی شام آخر
اولین چیزی که با کمی ریز بینی نظر رو به خودش جلب میکنه عدد 3 هست. سه پنجره؛ گروه های سه تایی. و حتی مثلثی که با حالت گذاشته شدن دست های مسیح به روی میز به وجود اومده. این میتونه نمادی از تثلیث توی دین مسیحیت باشه. ( پدر، پسر، روح القدس)

از طرف دیگه گفتیم که پنجره ها دقیقا پشت سر مسیح قرار دارن. چرا؟ تا به حال این سوال توی ذهنتون به وجود نیومده که چرا مسیح هیچ هاله نوری دور چهرهش نداره؟ معمولا عادت همه نقاش هاست که وقتی شخصیت مقدسی رو به تصویر میکشن هاله ای نور به عنوان نشون دهنده پاکی، قدسی و الهی بودن اون شخصیت دور چهره اش نقاشی کنن اما توی تابلوی شام آخر داوینچی کلیشه ها رو میشکنه و به جای اینکه نور رو دور چهره ی مسیح نقاشی کنه پنجره هایی با نور و تصویر باغ در پس زمینه به تصویر میکشه و میذاره نور از باغی که پشت سرش هست به او بتابه. باغی که میشه تصور کرد تصویری از بهشته. که این هم میتونه نمادی از باور تثلیث باشه که مسیح طبیعت و ماهیتی همزمان زمینی – آسمانی داره.
همچنین میبینیم مسیح آرام و موقر در وسط صحنه نشسته که این نه تنها نماد اینکه خداوند در مرکز جهان قرار داره هست بلکه متانت رو نشون میده. نان و شرابی که جلوی او به تصویر کشیده شده نشون دهنده اینه که با وجود اینکه میدونه کسی از نزدیکانش قرار هست بهش خیانت کنه چقدر میتونه بخشنده و فداکار باشه. همچنین نان و شراب اشاره به مراسم عشای ربانی هم داره که در واقع به نوعی پیش نمایش مراسم یادبود پس از مرگ مسیح هست.
یک راهنمایی دیگه برای اینکه خائن رو شناسایی کنید! در بین تمام حالات چهره های متفاوتی که در اثر واکنش به این خبر به وجود اومده خائن باید با شنیدن اینکه مسیح میدونه قراره بهش خیانت کنه چه حالتی به چهرهش بگیره؟ خائن توی این نقاشی چهره ای نگران داره چون از حالت بعضی از افراد میشه فهمید دارن به همدیگه اشاره میکنن و به دنبال خائن میگردن؛ حتی کسی چاقو به دست گرفته! که میتونه نمادی از خشم انسان در برابر سرنوشت و خواست الهی باشه.
خائن کیسه پولی که به عنوان رشوه گرفته تا جای مسیح رو لو بده توی دستاش گرفته و نگران و متعجب به اطراف نگاه میکنه و همزمان شرمگینه! این رو میتونیم از اونجا بفهمیم که تنها شخص حاضر در صحنه ست که سرش پایین تر از مسیح قرار گرفته!
همچنین تنها شخصی هست که آرنجش روی میز هست و طبق رسوم آداب معاشرت این رفتار نشون دهنده بیاحترامی هست.
کنار این فرد خیانت کار یک نمکدون هست که نمکش ریخته شده. ضرب المثلی داریم که میگه طرف نمک خورد و نمکدان شکست. نمک ریخته شده هم میتونه استعاره ای از همین مثل باشه.
فرد خائن رو پیدا کردید؟ اون دومین نفر از سمت چپ کنار مسیح نشسته. یهودا (نام کسی که به مسیح خیانت کرد) یکی از نزدیکترین کسانیه که به مسیح نقاشی شده و این نشون میده که اون چقدر مورد اعتماد مسیح بوده (طبق پیشبینی یکی از حواریون که به مسیح نزدیکه بهشون خیانت میکنه) و از طرف دیگه قبلا توی بحث رنگ و نور گفتم که میشه خائن رو از اون نظر هم شناسایی کرد. یکم به رنگ ها نور ها دقت کنید. یهودا رنگ چهره تیره تری نسبت به بقیه داره. تیرگی رنگ چهره یهودا دربرابر روشنایی دیگران میتونه نشونه ای از تقابل تیرگی و روشنایی، شر و خیر باشه. یهودا به عنوان نمادی از شر چهره تیره تری نسبت به بقیه داره.
کسی هم داره به سمت اسمون اشاره میکنه. شاید داره از مسیح سوال میپرسه که آیا خدایی که میگه نمیتونه کاری انجام بده؟ آیا اصلا چنین کسی با چنین قدرتی وجود داره که بخواد جلوی این اتفاق رو بگیره؟ که این هم نمادی از تردید در قدرت خدا موقع شنیدن اخبار ناگوار هست.
سبک، تکنیک و چالش ها
شام آخر تابلو نیست، درواقع یک دیوار نگاره روی یکی از دیوارهای کلیسای سانتا ماریا توی شهر میلان هست. اون زمان نقاشها همزمانی که گچ روی دیوار هنوز تازه بود شروع به نقاشی میکردن و به اصطلاح به این روش تکنیک فرسکو میگن. اما داوینچی اصرار داشت که جزئیاتی که میخواد به تصویر بکشه روی گچ تازه قابل کشیدن نیست پس بعد از اینکه گچ خشک شد از تکنیک روغن و تمپرا استفاده کرد. (تمپرا میشه گفت نوع قدیمی اسپری فیکساتیو هست که امروزه استفاده میشه.) این روش درسته که به داوینچی اجازه داد شام آخر رو به بهترین شکل نقاشی کنه اما روشی بود که در برابر زمان و رطوبت کم دوامه و همین باعث شده که تا به حال بار ها و بار ها این نقاشی مرمت بشه و حتی همین الان هم در معرض خطر آسیب دیدن خیلی زیاده، اما باز هم با وجود همه این تخریبها شام آخر یک شاهکار محسوب میشه.
مرمت های نقاشی شام آخر
چرا شام آخر اینقدر مرمت شد؟
نقاشی “شام آخر” لئوناردو داوینچی از همون اولش بدشانس بود! چرا؟ چون لئوناردو به جای تکنیک معمولی نقاشی روی گچ خیس (که اسمش فرسکو هست و رنگ رو میکشه تو خودش)، اومد و یه روش جدید امتحان کرد: رنگ روغن و تمپرا رو روی دیوار خشک زد. نتیجه چی شد؟ رنگ خوب به دیوار نچسبید و زودتر از اون چیزی که فکرشو کنید، شروع کرد به پوستهپوسته شدن و خراب شدن.
تازه، محیط کلیسا هم بیتاثیر نبود؛ رطوبت، دود آشپزخونه، شمعها و حتی سیل! اینا همه دست به دست هم دادن تا نقاشی بیچاره روز به روز بدتر بشه.
گندکاریهای مرمت کنندههای قبلی!
مشکل این بود که تو قرنهای گذشته، هر کی میخواست نقاشی رو درست کنه، بیشتر خرابش میکرد! مثلاً روش دوباره رنگ میزدن، چسبهای ناجور میمالیدن یا کلاً چیزهایی اضافه میکردن که نقاشی رو از حالت اصلیش دور میکرد. حتی یه بار یه در وسط نقاشی بریدن و پاهای حضرت مسیح رو از بین بردن! فاجعه بود.
مرمت بزرگ پینین برامبیلا: نجاتبخش شام آخر!
تا اینکه رسیدیم به مهمترین و طولانیترین مرمت، که یه خانم به اسم پینین برامبیلا بارچیلون رهبرش بود. این کار از سال 1978 تا 1999، یعنی 21 سال طول کشید!
هدفش چی بود؟ اینکه لایههای رنگ و کثیفیهای اضافی رو که روی نقاشی جمع شده بود، با دقت فوقالعادهای پاک کنن تا دوباره رنگهای اصلی لئوناردو پیدا بشن.
کارشون چطور بود؟
- اولش حسابی تحقیق کردن: با دستگاههای پیشرفته (مثل اشعه ایکس) زیر و بم نقاشی رو نگاه کردن تا بفهمن چی به چیه.
- بعد با دقت پاک کردن: مرحله به مرحله و با وسواس زیاد، لایههای اضافه رو از روی نقاشی پاک کردن. عین این میمونه که یه تابلوی قدیمی رو ذرهذره تمیز کنی تا رنگهای اصلیش معلوم بشن.
- جاهای خراب رو با آبرنگ کمرنگ نشون دادن: جاهایی که دیگه هیچ رنگی از لئوناردو نمونده بود، با آبرنگ خیلی روشن و کمرنگ یه خطمشی گذاشتن که مشخص باشه اونجاها مال لئوناردو نیست، ولی تصویر کامل بشه.
- محیط رو کنترل کردن: بعد از تموم شدن کار، اتاق نقاشی رو جوری درست کردن که نه رطوبت اذیتش کنه، نه هوا خراب بشه. حتی بازدیدکنندهها هم محدود شدن تا نقاشی سالم بمونه.
نتیجه چی شد؟
مرمت پینین برامبیلا کلی سر و صدا کرد:
- یه عده خوششون اومد: گفتن نقاشی دوباره زنده شد، رنگها روشن شدن و جزئیات چهرهها و حتی غذاها رو میز دوباره معلوم شد. انگار یه گرد و خاک بزرگ از روش برداشته شده بود.
- یه عده هم غر زدن: گفتن نقاشی زیادی تمیز شده و اون حس “کهنگی” و “تاریخی” بودن رو از دست داده. بعضیا هم گفتن لایههایی که مرمتکنندههای قبلی اضافه کرده بودن (هر چقدر هم بد!)، خودش بخشی از تاریخ نقاشی بوده و نباید پاک میشده.
اما در کل، الان ما میتونیم “شام آخر” رو خیلی شبیهتر به اون چیزی که لئوناردو نقاشی کرده بود، ببینیم. این مرمت یه کار خیلی بزرگ برای حفظ این شاهکار هنری بود.
کلام آخر
نقاشی شام آخر فقط یک صحنه از انجیل نیست. شام آخر نشون میده که هنر چطور میتونه بازتاب احساسات و واکنش اشخاص باشه و ایمان، خیانت و انسانیت و جلوههای قدسی رو به تصویر بکشه.
داوینچی در شام آخر فراتر از یک روایت تاریخی؛ تقابل نور و تاریکی (خیر و شر)، وفاداری و خیانت، تقدیر و اختیار رو به تصویر کشیده. قرار گرفتن یهودا بین حواریون و نزدیکیش توی این نقاشی به مسیح عمق تراژدی این اثر رو نشون میده. خیانتی که درون حلقه یاران و نزدیکان اتفاق میفته.
در یک کلام، شام آخر ترکیبی از نمادهای مذهبی، روانشناسی چهره ها و تکنیک های ظریف هنری ای هست که باعث شده پس از گذشت چند قرن همچنان به عنوان یکی از عمیق ترین آثار هنری جهان مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیره.